او از غرق شدن می ترسید !
برای همین .. هیچ وقت شنا نمی کرد
سوار قایق نمی شد ..
حمام نمی کرد ..
و به آبگیری پا نمی گذاشت !..

شب و روز در خانه می نشست
در را به روی خود قفل می کرد
به پنجره ها میخ می کوبید
و از ترس اینکه موجی سر برسد..
مثل بید می لرزید و اشک می ریخت !..

عاقبت آن قدر گریه کرد
که اتاق پر شد از اشک !
و اورا درخود،غرق کرد ...

شل سیلور استاین ...
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/08/02 - 16:42
پیوست عکس:
b,w,beauty,experimental,woman-7cbd607de2c8edef4c615614d1c56c58_h.jpg
b,w,beauty,experimental,woman-7cbd607de2c8edef4c615614d1c56c58_h.jpg · 500x498px, 33KB